سوال مسابقه
با چه روش هایی می توان بیشترین مشتری را جذب کرد؟؟
برنده مسابقه بهترین پاسخ به سوال جذب مشتری اقای جلال رازقی از همدان
فروش محصول و خدمت همیشه هم کار پیچیدهای نیست. در ابتداییترین سطح برنامهی فروش با این پرسشها روبهرو میشوید که چه میفروشید، به که میفروشید و چگونه میفروشید. طی فرآیند فروش باید تمرکزتان را بر جزئیات محصول و خدمت به مشتریان را حفظ و در ادامهی مسیر نیز باید به روندهای در حالِ تغییر و نیازها یا خواستههای مشتریان توجه کنید. با مشاهدهی این تغییرات میتوانید برنامهی فروش خود را با تغییرات و نیازهای ایجاد شده تطبیق دهید و فروشتان را بالا نگاه دارید.
خیلی مهم است که خودتان و محصولتان و خدمت هایتان را طوری معرفی کنید که نه تنها بتوانید جمعیتی که میخواهید را به سمت خودتان بکشانید و مشتریان را جذب کنید، بلکه تشویقشان کنید که دوباره به سمتتان برگشته و مشتری وفادار شوند.
در ادامه قصد داریم راه های جذب مشتری را که همراهان خوبمان مطرح کردن را مرور کنیم:
اسماعیل شکری :
با طراحی ساختاری از منظر مشتری و همان ساختار ولی پیچیده، فرایند های اجرایی رااز منظر کسب و کار
وحید بیات:
ایجاد نیاز در مشتری
ایده پردازان آرمانگرا:
باید برای مشتری نیاز ایجاد کنی تا به سمتت بیایند
امیر ایزدپناه:
ارایه کالای خوب با کیفیت
قیمت مناسب
برخورد خوب با مشتری
خدمات عالی مورد نیاز مشتری را ارایه دهیم
تحریم و احترام مشتری
رسیدگی به شکایات و مشکلات موجود
اهمیت دادن به مشتری
احساسی را در مشتری به وجود بیاریم که برای ما ارشمند است
سپهر غلامی
بستگی به کسب و کارها و مشتریان متفاوت است.
مشتری از زمانی که اولین بار سایت و تبلیغ شما رو میبینه تعریف میشه تا زمانیکه به شما سود برسونه مثل خرید و حتی بعد از خرید.
در کل بهترین نوع جذب مشتری کم هزینه ترین با میزان بازگشت سرمایه و سود بالاتر هست، ایمیل مارکتینگ و سئو ۲تا از روش های خوب هستند ولی باید از بقیه روش ها نیز در زمان مناسب استفاده بشود.
مرتضی نقدی
از طریق شناخت دقیق بازار هدف و تمرکز سیاست های بازاریابی فروش و تبلیغات روی این جامعه اماری احتمال جذب مشتریان بسیار زیاد می شود,
به عنوان مثال اگر تصمیم به فروش نرم افزارهای هلو فروشگاهی را داریم,از طریق پانل ارسال پیامک,برای بانک شماره تماس فروشگاه داران,مخصوصا فروشگاه های تازه تاسیس,پیامکهای تبلیغاتی با پیشنهادهای ویژه ارسال کنیم,
اردلان
فرض اینکه محصول آماده ست و قصد جذب مشتری داریم باید ابتدا جامعه ی هدف رو مشخص کنیم و بدونیم محصول ما بیشتر به درد چه گروه هایی از مشتریان می خورد، با شناسایی طیف مشتریان روش های معرفی و شناساندن محصول رو بررسی کنیم، ارائه باید به گونه ای باشد که مشتری درک کند محصول چه نیازهایی رو رفع میکند.
جلال رازقی
یکی از اصول اولیه شناخت توانایی ها و توانمندی های خودمان هست (به نوعی خودشناسی) و شناسایی ظرفیت های بالفعل و بالقوه؛ اصلاح وتغییر روش هایی که درگذشته نتیجه خوبی نداشته (آسیب شناسی) و میتوان با مطالعه آموزش های حضوری وغیرحضوری معایب ونقص های خود را اصلاح نماییم.
موضوع دیگه؛ نیازسنجی و بررسی وضعیت بازار عرضه و تقاضا .
روش های مناسب و نوین تکریم ارباب رجوع
روابط عمومی خوب و پاسخگو به مشتری
شناخت صحیح مشتری
فن بیان خوب داشته باشیم
ایجاد ارتباط وحفظ ارتباط با مشتری بعداز فروش کالا و یا ارائه خدمات (نظرسنجی درمورد کیفیت کالا. قیمت. مدت زمان خدمات)
برخورد خوب فروشنده ویا تیم اجرایی ویا افراد خدمات رسان و….
ازدیگرموارد مهم وضروری به حفظ ظاهر و آراسته بودن فروشنده یا بازاریاب باید توجه نمود
پیگیری مستمر وب ادقت و باجدیت درخواست مشتری
رسیدگی به شکایات مشتری تاحصول نتیجه واعلام آن به مشتری دراعتمادسازی مشتری
تاثبرفراوانی دارد
انتقاد پذیر بودن همه ارکان موجود در کسب و کار
واقع گویی و ارائه اطلاعات صحیح درمورد کالا و خدمات وعدم ارائه اطلاعات غلط به مشتری که درصورت مغایرت واقعیت با مطالب گفته شده، مشتری دفع و بعنوان دافع دیگرمشتریان به نوعی ضدتبلیغ منجرخواهدشد
استفاده از ابزارهای تبلیغاتی بروز درفضای واقعی. مجازی.حضوری.چهره به چهره. و … می توان به جذب
مشتری کمک نماید
یکی از موارد مهم دیگه این است که همیشه خودمون جای مشتری قرار بدهیم اونموقع وجدان کاری را سرلوحه خودمان قرار میدیم
به نظر بنده ارایه هدایا درکنارفروش به جای ارائه تخفیف بسیار موثرتر و ماندگارتر خواهدبود و هدایا نباید مصرفی باشد بهتره.هدایا جوری انتخاب بشود تامدت های طولانی درمعرض دید همیشگی وروزانه قرار بگیرد
سپیده جلالی
مشتری واقعا چه چیزی از یک شرکت می خواهد و چگونه مشتری جذب می شود ؟
جمع بندی موسسه گالوپ :
همه مشتریان روی چهار مقوله کلیدی بیش از سایر موضوعات تاکید داشتند و در صورت برآورده شدن این
انتظارات چهارگانه، به طرفداران دائمی و مبلغان محصولات و خدماتی که استفاده می کردند، تبدیل می شدند. سطح یک: در نازل ترین سطح، مشتریان از یک شرکت انتظار «دقت» دارند. به عنوان مثال: اگر به رستورانی رفتند، همان غذایی که سفارش دادند به آنها تحویل شود. در این سطح، چنانچه شرکت ها نتوانند این انتظارات حداقلی را برآورده سازند،صرف نظر از اینکه کارکنان، تا چهمیزان برخورد دوستانه ای با آنها داشته باشند و مواردی از این دست، نارضایتی مشتریان امری اجتناب ناپذیر خواهد بود.
سطح دو: سطح بعدی، «فراهم بودن» است. در این سطح مشتریان توقع دارند، مثلا بانک منتخب شان، در ساعات طولانی تر به خدمت رسانی برای مشتریان پرداخته و کارمندان بیشتری جهت پاسخگویی حضور داشته
باشند. مشتریان معتقدند که فراهم آوردن این امکانات از وظایف بدیهی شرکت ها محسوب می شود و دقت و فراهم بودن امکانات شرط لازم برای کسب رضایت مشتری هستند، اما کافی نیستند و برای برآورده ساختن آنها از سوی شرکت ها نمی تواند از مشتریان معمولی، طرفداران دوآتشه و همیشگی بسازد.
سطح سوم: در این سطح، مشتریان، توقع شراکت و همراهی دارند. آنها از شرکت ها انتظار دارند که به
آنها گوش فرا دهند، نسبت به خواسته هایشان واکنش نشان داده و به گونه ای رفتار کنند که مشتری مطمئن شود شرکت در کنار آنهاست و نه در مقابلشان.
سطح چهارم: پیشرفته ترین سطح انتظارات مشتریان، مشاوره است. شرکت مشهور آمازون، همیشه به مشتریان خود فهرستی دقیق و کامل از کتاب هایی را توصیه می کند که ممکن است برایشان جذاب و خواندنی باشد. آمازون با این مشاوره ها، در واقع به آنها آموزش های رایگانی می دهد که ارزش و کاربردهای فراوانی برای آنها دارد.
به طور کلی، سطوح سوم و چهارم انتظارات مشتریان یعنی همکاری و مشاوره، اگر به خوبی و با دقت برآورده شوند، باعث تبدیل مشتریان معمولی به طرفداران دوآتشه ،وفادار و همیشگی خواهند شد.
چگونه می توان این انتظارات سطح بالا را برآورده ساخت؟
برای تحقق آنها به کارکنان زبده، با استعداد و با انگیزه در خط مقدم ارتباط با مشتریان نیاز هست که با استفاده از
واژگان درست و با انتخاب لحنی مناسب برای هر کدام از مشتریان به گونه ای با آنها برخورد کنند که به آنها حس همکار و همیار بودن و همچنین مشاوره دادن القا کرده و پس از مدتی آنها را به مشتریان پروپاقرص و وفادار شرکت تبدیل کنند.
بررسی های موسسه گالوپ، نشان داده که مدیران بزرگ به خوبی توانسته اند کارکنانشان را به گونه ای هدایت کنند که در وهله اول، از ایجاد و گسترش نارضایتی بین مشتریان جلوگیری کنند و در گام بعدی با تقویت مهارت های گوشکردن و آموزش دادن به دیگران، به گونه ای با مشتریان برخورد کنند که به آنها از یکسو حس همیاری و از سویی دیگر حس یادگیری القا کنند و به این ترتیب از آنها طرفدارانی دوآتشه و دائمی بسازند.