امریکاگرائی و فوردیسم
(خاستگاه دانش مدیریت)
شناسنامه کتاب
امریکاگرائی و فوردیسم
(خاستگاه دانش مدیریت)
نویسنده: آنتونیو گرامشی
ترجمه: دکتر سهراب خلیلی شورینی
چاپ اول: ۱۴۰۱
نشر: پویش مُدام
www.pouyeshmodam.com
نگاهی به کتاب
مقدمه مترجم
آنتونیوگرامشی (۱۹۳۷-۱۸۹۱)، فیلسوف، انقلابی و نظریهپرداز بزرگ و رهبر و بنیانگذار حزب کمونیست ایتالیا در میانهی دو جنگ جهانی، برای مردم کتابخوان ایرانی چهرهی آشنایی است. تعدادی از کتابهای او (فلسفه پراکسیس، شهریار جدید، دولت و جامعه مدنی) به فارسی ترجمه شده و تعدادی از مقالات او و کتابهای ارزشمندی درباره نظریات و زندگانی پرماجرای او نیز پیش از این به همت مترجمان زبردستی در دسترس فارسیزبانان قرارگرفته است (گرامشی و انقلاب، برگزیده نوشتههای فرهنگی، کتاب جیمزجول، و کتاب مارک مک نالی و غیره ). همچنین از مجموعهی گرانسنگ او موسوم به دفترهای زندان که بالغ بر سی و سه دفتر است، دو دفتر اول و دوم آن بالغ بر ۸۵۰ صفحه به کوشش ستودنی آقای حسن مرتضوی ترجمه و توسط نشر چشمه منتشر شده است. لذا در اینجا ضرورت نمیبینم که من شرح و بسطی بدهم، بلکه خواننده این دفتر را ازجمله به کتابهای پیشگفته و زحماتی که در جامعه روشنفکری ایران دراینباره کشیده شده حواله میدهیم. ناگفته نباید گذاشت که تقریباً کمتر تحلیل و نوشتهی قابلتوجهی در علوم اجتماعی میتوان پیدا کرد که در آن نام گرامشی یا جای پای او از طریق نظریهپردازیها و تحلیلهای دقیقش آشکار نباشد.
لیکن در رشتهی “مدیریت” و دانشکدههای عمدتاً به همت وزارت علوم فقیر ماندهی آنکه هیچ حضور ملموس و جدی حتی از بنیانگذاران تئوری و گفتمان مدیریت، مثل تیلور و فایول و وبر و دیگران نمیتوان یافت چه جای گرامشی است؟ در این دانشکدهها حتی دانشجویانِ بیشتر جویای نام حتی تا پایان دورهی به اصطلاح دکترا، نه کتاب تیلور را میبینند نه کتاب فایول را حتی به فارسی، خواندن انگلیسی که مفت چنگشان! کتابهای وبر هم که به همت جامعه شناسان ترجمه و نشر شده تا جایی که من دیدهام (که کم هم نبوده است) هیچ جایی در دانشکدههای مدیریت پیدا نکردهاند. اینان با کتابهای تألیفی سخیفی که من پیشازاین تعدادی از آنها را نقد کردهام (رک . مدیریت و فرهنگ ایرانی، کتاب نقد مدیریت و غیره) و ترجمههایی که مسلمان نشنود کافر نبیند (!) تا پایان دوره دکترا هم الیماشاءالله میروند و خود بهسرعت به کسوت استادی در میآیند، گیرم با بضاعتی کمتر و ادعایی عظیمتر و این چرخ شکسته مثل کارخانهای وامانده فقط برای سود شخصی و پولشویی بزرگان لقلق کنان میچرخد تا کی از حرکت بازایستد !
من در چند دههی گذشته تلاش کردهام بهقدر مقدور از این چرخهی معیوب بیرون بایستم، و آنچه را که در غرب تحت عنوان “مدیریت” یا بیزنس (در بخش خصوصی) تدریس و ترویج میشود را بفهمم و در حد توان بازگو کنم، و سپس نگاهی به بیرون از بده – بستانهای مرسوم این دانشکدهها در غرب بهویژه در امریکا بیندازم (رک. بازآفرینی استراتژی) و ژانر مستقل نقد مدیریت را هم منظور نظر قرا ر دهم، مسیری که از درون همین دانشکدهها آغاز میشود با منتقدانی مثل هنری مینتزبرگ، راسل ایکاف، سومانترا گوشال، جفری ففر، چارلز هَندی، استیفن کامینگز، استیفن وارینگ و دیگر و دیگران . این نقدها البته تحت تأثیر حلقهی وین، مکتب فرانکفورت، و تئوری انتقادی گسترهی بیشتری مییابد تا سرانجام به شاخهای مشخص تحت عنوان “مطالعات انتقادی مدیریت” تبدیلشده است.
ناگفته پیداست که متفکران و فیلسوفانی مثل مارکس و گرامشی نمیتوانستهاند به “سازمان” یا “سازمان کار” که محل تلاقی سرمایه و نیروی کار است بیتوجه بوده باشند. من تلاش کردهام بهقدر توانایی خود این نگرش و ژانر را هم به علاقهمندان “دانش مدیریت” بهصورت واقعی معرفی کنم (رک. تظاهر به دانش ، دفترهای کتاب نقد مدیریت). البته که پاسخ درخوری از جامعه مدیریت دانشگاهی و غیر آن نگرفتهام، چه باک !
این جزوهی مختصر هم از همین نسخ است که من در میان “دفترهای زندان” گرامشی پیدا کردهام و منتظر نماندم تا کسانی خارج از حوزهی مدیریت مثل آقای حسن مرتضوی در میان انبوه دفترها به آن برسند و زحمت بکشند و در اختیار ما بگذارند؛ اگرچه ایشان بهتر از عهده بر میآمدند ولی برای من هم “کوشش بیهوده به از خفتگی”. امیدوارم این کوشش ها موجب شود، این نگاه انتقادی مورد توجه کسان دیگری هم در رشته مدیریت قرار بگیرد که آرزو بر جوانان عیب نیست!
ما در اینسوی جهان و در این بلبشوی بینالمللی باید تکلیف خودمان را با این علوم اجتماعی (ازجمله “مدیریت”) غربی روشن کنیم. برای این منظور امّا نگاه به و آشنایی با سویههای مختلف اینها، موافق و مخالف آن و افتوخیزهایش و سوءاستفادههای باندی و سیاسی از آن امری غیرقابل اجتناب است. “مدیریت” فقط همان نیست که “هاوارد” و مکتب واشنگتن با پشتوانهی عظیم سرمایه و تبلیغات حقنه میکنند و از دست چندم به دانشکدههای ما میرسد. اکنون که جوانان برومند ایرانی در هر رشتهی فنی و علمی سهل است هنری و ورزشی به جایگاه درخوری رسیدهاند، نباید “مدیریت” را به برکهی کوچک ساخته و پرداختهی وزارت علوم درمانده منحصر کنند . امیدوارم انتشار این دفتر کمکی باشد هرچند ناچیز در این راه که اطمینان دارم سؤال و سؤالات بیشماری را در ذهن جوانان کوشندهی راه آزادی به وجود خواهد آورد .
آمریکاگرائی و فوردیسم
تحت عنوان عمومی و تا حدودی قراردادیِ «آمریکاییگرائی و فوردیسم»، مجموعهای از مسئلهها را باید مورد آزمون قرار داد. لیکن نخست باید به این واقعیت پرداخت که راهحلهای این مسئلهها را باید ضرورتاً در شرایط متعارض جامعهی مدرن که پیچیدگی خلق میکند، مواضع را بیمعنا میکند و بحرانهای اخلاقی و اقتصادی غالباً به سمت فاجعه میل میکنند مورد آزمون قرار داد.
به زبان ساده میتوان گفت که «آمریکاگرایی و فوردیسم» از یک ضرورت ذاتی رسیدن به سازمان یک اقتصاد برنامهریزیشده ناشی میشود، و مسئلههای مختلفی که در اینجا آزمون میشوند، باید حلقههای زنجیری باشند که عبور از فردگرایی اقتصاد قدیمی به اقتصاد برنامهریزی شده را نشان بدهند. مسئلهها را، شکلهای مختلف مقاومت در برابر این تکامل ناشی از فرآیند پیشرفت به وجود میآورند، منبع این مسئلهها، مشکلات ذاتی «جامعهی چیزها و جامعهی آدمها» یعنی دنیای طبیعی و دنیای انسانی است.
این واقعیت است که یک ابتکار پیشرفت که توسط یک نیروی اجتماعی خاص به عمل در آمده، بدون پیامدهای اساسی نخواهد بود: نیروهای «نظامی زیردستی» که باید برای خدمت به هدفهای جدیدی «آلت دست» قرار داده شوند و توجیه شوند، بهطور طبیعی دست به مقاومت میزنند. اما مقاومت هم خودش توسط بخشهایی از نیروهای مسلط یا دستکم توسط نیروهای متعهد و وابسته به نیروهای مسلط بروز میکند. منع مصرف مشروبات الکلی، که در ایالات متحده شرط لازم پرورش نوع جدیدی از کارگران که مناسب صفت «فوردی» باشند بود، به دلیل مخالفت نیروهای حاشیهای و عقبمانده به شکست انجامید، و مطمئناً نه به دلیل مخالفت صنعتکاران یا کارگران (و غیره).
فهرستی از برخی از مسائل بااهمیت یا جالبتوجه، حتی اگرچه در نگاه نخست در صف مقدم دیده نمیشوند، عبارت است از:
۱- جایگزین شدن طبقهی فعلی ثروتمند توسط یک سازوکار جدید انباشت و توزیع سرمایهی مالی مستقیماً مبتنی بر تولید صنعتی.
۲- پرسش جنسیت
۳- این پرسش که آیا آمریکاگرایی میتواند موجب یک دوران تاریخی شود، یعنی آیا میتواند یک تکامل تدریجی مشابه «انقلاب خاموش» روی داده در جاهای دیگر و رایج در قرن گذشته باشد، [۲] یا از سوی دیگر، صرفاً حاصل انباشت مولکولی عناصر اختصاصیافتهای است که برای ایجاد یک «انفجار» مثل یک بلوا و آشوب مطابق الگوی فرانسوی.
۴- پرسش توجیه (دلیلتراشی) مربوط به ترکیب جمعیتشناسی اروپا.
۵- این پرسش که آیا این تکامل باید نقطه شروعاش در درون دنیای صنعتی و تولیدی باشد، یا میتواند از بیرون آن، از طریق ساختمان محتاطانه ولی عظیم یک دستگاه رسمی قضایی تکامل لازم وسایل تولیدی را راهبری کند.
۶- موضوعِ به بیانی «دستمزد بالای» پرداختشده توسط صنعت فوردی و توجیه آن.
۷- فوردیسم بهعنوان مرحله نهایی در فرایند تلاشهای پیشرونده توسط صنعت برای غلبه بر قانون گرایش نزولی سود. [۳]
۸- روانکاوی و رواج گستردهی آن پس از جنگ بهعنوان تأکید بر افزایش فشار اخلاقی اعمالشده بر فرد توسط دستگاه دولت و جامعه، و ناشی از بحران آسیب شناسانهی تعیینشده توسط این اجبار.
۹- کلوپهای روتاری و فراماسیون.
درباره مترجم
دکتر سهراب خلیلی شورینی،دانش آموخته ی دانشکده نفت آبادان و مرکز مطالعات ایران (ICMS) و دانشگاه آزاد اسلامی است. کار اجرایی را از پالایشگاه نفت آبادان آغاز کرده. در شرکت مشاور انگلیسی کوپرزاندلیبراند و شرکت های تولیدی بخش خصوصی و دولتی ادامه و داده و سپس در سال ۱۳۶۸ به دانشگاه نقل مکان کرده است. ایشان در سه دهه ی گذشته در دانشکده ها و دوره های مختلف مدیریت، مدیریت استراتژیک و چند موضوع دیگر را تدریس نموده و استاد مدعو چند دانشگاه خارجی بوده است. از ایشان تا کنون ۴۰ عنوانیف و ترجمه) منتشر شده است.
فهرست مطالب کتاب امریکاگرائی و فوردیسم
امریکاگرائی و فوردیسم
مقدمه مترجم
مقدمه ویراستار انگلیسی
تبیین و توجیه ترکیب جمعیتی اروپا
کلان شهر و کلان روستا
خودکفایی مالی صنعت
برخی جنبه های پرسش جنسی
فمینیسم و «مردسالاری»
«خوی حیوانی» و صنعت گرایی
عقلانی کردن تولید و کار
تیلور و آمریکاگرایی
کمیّت و کیفیّت
تیلوریسم و مکانیکی کردن کار
دستمزدهای بالا
سهام، اوراق قرضه ی شرکتی، اوراق قرضه ی دولتی
تمدن آمریکایی و اروپائی
پانوشت
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.