بسته الکترونیکی توسعه سازمانی

استراتژی، راه رسیدن به هدف را مشخص می‌کند؛ البته راهی که هوشمندانه و خلاقانه و بر اساس اعداد و ارقام است. بنابراین استراتژی در معنای متداول آن، نوعی برنامه‏ریزی کلان است و درباره اهمیت آن همین بس که حیات و ممات سازمان قرار است در پرتو آن شکل بگیرد و اقدامات سازمان و عملکرد مدیران، بخصوص مدیرعامل می‌بایست بر اساس آن ارزیابی شود.

این کتاب در مورد استراتژی است، اما شما را نه به یک کارشناس استراتژی تبدیل می‌کند و نه به یک استاد فرهمند مدیریت استراتژیک؛ بلکه این کتاب، مبانی استراتژی را توضیح می‌دهد تا شما قادر به فهم اجزای اصلی یک استراتژی باشید، اینکه چگونه باید به سراغ آن‌ها بروید و استراتژی را تدوین کنید و از بعضی از ابزارهای استراتژی نیز استفاده کنید. این کتاب به شما کمک خواهد کرد تا بفهمید متخصصان استراتژی ممکن است چه چیزهایی بگویند و همچنین به شما در به چالش کشیدن چیزهایی که دیگران می‌گویند، کمک می‌کند.

این کتاب باید توسط دست‌اندرکاران کسب‌وکارهایی مطالعه شود که نیاز به تدوین استراتژی رسمی‌تری نسبت به قبل دارند؛ همچنین کارکنانی که به صورت جزئی یا غیرمستقیم در تدوین استراتژی مشارکت دارند و البته دانشجویان و سایر افرادی که می‌خواهند یک دید کلی از چارچوب آن داشته باشند و بعداً از آن استفاده کنند. این کتاب برای ذینفعان سازمانی نیز مفید و سودمند خواهد بود.

مطالب بسیار زیادی در مورد استراتژی نوشته شده است که بعضی از این مطالب رمزآلود و مبهم و بعضی دیگر بسیار پیچیده هستند، اما این کتاب پیچیدگی‌ها و دشوار بودن مطالب قبلی را برطرف می‌کند. کتاب راهنمای پیش روی شما تعدادی از اصطلاحات اصلی استراتژیک را تعریف می‌کند، تفاوت بین استراتژی رقابتی و شرکتی را توضیح می‌دهد (علت اصلی سردرگمی، حتی در میان مدیران سطوح ارشد) و رویکردی آسان برای تدوین استراتژیک ارائه می‌کند.

اگر کارها را به یک نردبان تشبیه کنیم، کارایی درست و سریع و ماهرانه بالا رفتن از نردبان است و اثر بخشی، تکیه دادن آن به دیوار درست است. کارایی با منابع محدود و نحوه استفاده صحیح از آن‌ها سروکار دارد و اثر بخشی به انتخاب درست اهداف و میزان دستیابی به انها اشاره دارد. ترکیب کارایی و اثر بخشی میزان بهره وری یک سازمان را نشان می دهد. این کتاب راهنما به همه مدیران کمک می‌کند تا در کار‌هایشان «تولید بیشتر با منابع کمتر» یا «تولید بیشتر با همان میزان منابع» را به کار گیرند – این ساده‌ترین تعریفِ کارایی است.

سازمان‌ها و مسئولیت‌های مدیریتی امروزی بسیار متنوع هستند و در عین حال، ابزارهای بهبود کارایی آن‌ها را به یکدیگر پیوند می‌دهند. بنابراین مهم نیست که کار شما مدیریتِ یک بنگاه کوچک یا فروشگاه خرده‌فروشی است یا ساخت شاتل‌های فضایی؛ در اینجا ابزارهایی را خواهید یافت که به عملیات تولیدی و خدماتی شما کمک خواهد کرد.

استفاده مداوم و سیستماتیک از ابزارها و تکنیک‌های ارائه شده، کارایی و اثربخشی فرآیندها و منابع شما را بهبود می‌بخشد و در ایجاد روابط مؤثر بین معاونت‏ها، بخش‌ها و زیرمجموعه‏های هر نوع سازمانی کمک می‌کند.

تولید کارایِ کالاها و خدماتی که از نظر مصرف‌کنندگان با ارزش است و بالاترین استانداردهای ممکن را ارائه می‌کنند، قطعاً منجر به دستیابی به مزیت رقابتی بیشتر خواهد شد.

چرا مربیگری مهم است؟

مربیگری در ورزش فعالیتی حیاتی و شناخته شده است اما در کسب و کارها هنوز به جایگاه واقعی خود نرسیده­است. ناموفق بودن آموزش و روشهای دستوری استفاده شده مدیران، ذهن آن‌ها را به جستجوی راهکارهای دیگر توسعه کارکنان و بهبود عملکرد سازمان معطوف کرده است. روش‌هایی که به آن‌ها این اطمینان را بدهد که یادگیری و رشد در سازمان نهادینه شده است.

یکی پرکاربردترین این روش‌ها مربیگری است. برای اجرای این روش علاوه بر استفاده از مربیان کسب و کار، مدیران نیز باید ایفای  نقش مربی را به خوبی بیاموزند و با مهارت‌های آن آشنا شوند. کارکنان مانند ورزشکاران که هنگام تمرین و مسابقه مربی را کنار خود دارند، نیاز به مربی برای تبدیل کارهای خود به موقعیت‌های یادگیری دارند. مربیان سازمانی باید بتوانند توان تمامی پتایسیل درونی افراد را آشکار کنند تا سازمانشان امکان بقا در این روزگار پر تغییر را داشته باشند.

هدف این کتاب راهنما، نشان دادن مسیر مربیگری برای علاقمندان آن به صورت تندآموز، کوتاه و گویاست.

چرا توسعه‏ ی کارکنان مهم است؟

کمتر کسی هست که با سازمان‌ها و شرکت‌های مختلف کار کرده باشد و از مدیران این را نشنیده باشد که مشکل اصلی نه سرمایه است و نه فناوری، بلکه انسان‌ها هستند. مشکل انسان‌ها چیست؟ ناتوانی، کم‏مهارتی، عدم آموزش، ناآگاهی و بهره‌وری پایین؛ اگر بخواهیم همه‏ی این موارد را در یک کلمه خلاصه کنیم، باید بگوییم بزرگ‌ترین چالش مدیران برای موفقیت سازمان، مدیران و کارکنانی است که باید توسعه یافته باشند، اما نیستند!

یادگیری یک ارزش غائی برای سرآمدی سازمان شماست و دستیابی به این ارزش از مسیر توسعه کارکنان می‌گذرد. مدیران و کارکنان نیز سازمان‌هایی را انتخاب می‌کنند و به آن‌ها وفادار می‌مانند که احساس کنند در آن‌ها توسعه یافته‌اند؛ اما آیا یادگیری فقط به کمک اجرای آموزش‌های درون‌سازمانی و برون‌سازمانی رخ می‌دهد. اگر به سازمان‌ها سر بزنید، اکثر مدیران از ناکارآمدی آموزش‌ها گلایه می‌کنند.

توسعه‏ی کارکنان مفهومی بسیار وسیع‌تر از آموزش است و هدف این کتاب، معرفی طیف گسترده فعالیت‌هایی است که منجر به توسعه اثربخش کارکنان می‌شود و دغدغه‌های مدیران را برطرف می‌سازد.

این کتاب برای کسانی نوشته شده که مسئول آموزش و توسعه کارکنان درون سازمان هستند.

به صورت سنتی، این مسئولیت با کسانی بود که در سِمت‌های رسمی همچون متخصص توسعه مدیریت یا مدیر آموزش بودند. در هر حال، بیشتر فرصت‌های یادگیری روزانه در محل کار اتفاق می‌افتد.

بنابراین اگر مدیر، سرپرست، رئیس اداره یا رهبر تیم هستید، این کتاب برای شما مناسب است. ممکن است آموزش، بخشی از شرح وظایف و مسئولیت‌های شما باشد یا شاید گاهی اوقات جلسات آموزشی برای تیم خود ترتیب دهید.

هدف این کتاب این است که مهارت‌های اساسی را به شما معرفی کند تا بتوانید موقعیت‌هایی را که افرادتان به کمک نیاز دارند، شناسایی کنید و آموزش‌های مناسب را کنار هم بگذارید. اگر تنها چیزی که از آن به دست می‌آورید این باشد که بدانید در پی چه چیزی باشید، پس این کتاب هدف خود را برآورده کرده است!

چرا تجزیه و تحلیل نیازهای یادگیری مهم است؟

اگر جمع بزنیم سالانه سازمان‌ها و کارکنان آن‌ها میلیاردها تومان خرج آموزش می‌کنند و تقریباً اکثر سازمان‌های بزرگ و متوسط واحدی به نام آموزش دارند دارند که متولی شناسایی، برنامه­ریزی نیازهای آموزشی، اجرا و ارزیابی اثربخشی آموزش هستند، اما نتیجه فعالیت آن‌ها چه بوده است؟، آیا این هزینه ها به هدر رفته‌اند؟ آیا آموزش‌ها توانسته‌اند مشکلات عملکردی سازمان را حل کنند؟ آموزش‌ها در تحقق اهداف استراتژیک چه کمکی به مدیران کرده‌اند؟

با یک پرس و جو متوجه می شویم همانند سازمان‌های سایر نقاط دنیا، توجه صرف به آموزش و عدم تبدیل آن به یادگیری موجب ناموثر بودن آن می شود.

چه باید کرد؟ آیا باید جلوی آموزش‌ها را گرفت یا واحدهای آموزش سازمانی را تعطیل کرد؟ پاسخ این سؤال قطعاً خیر است. اما باید برای تأثیرگذار شدن آموزش باید با مقوله یادگیری آشنا شد. یادگیری به معنای تغییر رفتار و سطح مهارت در اثر آموزش است. یادگیری منجر به بهبود عملکرد و تحقق استراتژی‌های به کمک کارکنانی توانمند می‌شود.

تجزیه و تحلیل نیازهای یادگیری عبارت است:

شناسایی دانش، مهارت‌ها و نگرش‌های جدیدی است که افراد برای برآوردن نیازهای توسعه خود و سازمانشان به آن نیاز دارند.

بدون تجزیه و تحلیل درست نیازهای یادگیری مسیر یادگیری هموار نخواهد شد و یادگیری «به هنگام و سریع» محقق نخواهد شد.

به کمک اجرای  صحیح کارکرد یادگیری در سطوح مختلف سازمانی نه تنها می‌توانیم از هدر رفتن هزینه‌های آموزش جلوگیری کنیم بلکه با دستیابی به اهداف سازمان نظیر سودآوری می‌توانیم بازگشت سرمایه مطلوبی را ایجاد کنیم.

هدف این کتاب، معرفی مختصر و مفید مفاهیم، ابزارها و مسیر اجرایی یادگیری کارکنان در سطح سازمان است و تأکید آن هم بر یادگیری و نه آموزش.