• پیش درآمد
همه ما دوست داریم تاب آور باشیم و این توانایی را در حد بالایی داشته باشیم. درباره اش خوانده ایم و گاهی خود را در موقعیت هایی که قبلا برایمان پیش آمده است از لحاظ تاب آوری ارزیابی کرده ایم. اما برای اینکه در این زمینه پیشرفت کنیم، باید بدانیم که هر ویژگی و خصیصه ای برای اینکه در ما نهادینه شود و بتوانیم ان را در وجودمان ایجاد کنیم و جزء عادت ها و چه بسا جزئی از ویژگی رفتاری و شخصیتی ما شود، باید در ذهن ما نشست کند.
یعنی ابتدا باید از نظر ذهنی آن را پذیرفته و سپس به حیطه رفتارهایمان راه یابد. اما ذهن ما گاهی با مواردی تازه وارد، رفتاری متفاوت دارد و به صورت ناخودآگاه مقاومت می کند. گاهی هم این مهمان تازه وارد، با دیگر ویژگی های شخصیتی ما تعارض دارد و همین موضوع کار را برای ما سخت تر می کند. یکی از این ویژگی ها « کمال گرایی » است. خصیصه ای که نه می توان به طور مطلق آن را منفی دانست و نه می توان به طور مطلق آن را مثبت دانست. از طرفی همه زندگی ما، خودمان به تنهایی نیستیم.
ما در مجموعه های مختلفی حضور داریم و آنها زندگی ما را شکل می دهند. شاید بتوان مهمترین آنها را خانواده و کسب و کار دانست. ما می توانیم تاب آوری را در خانواده خودمان ایجاد کنیم. فرزندانمان را تاب آور بار آوریم. اما در مورد کسب و کارمان چه کاری می توانیم انجام دهیم؟ باید بتوانیم تاب آوری را در سازمانمان و کسب و کارمان ایجاد و توسعه دهیم. درست است که سازمان های تاب آور از جمع انسان های تاب آور ایجاد می شوند، اما این کافی نیست. باید بتوانیم تیم های تاب آور ایجاد کنیم.
در این یادداشت به این موضوعات خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
• قابل قبول باشیم!
قطعا خیلی از موقعیت ها و یا مشاغل هستند که باید در آنها، فعالیت مورد نظر به طور دقیق و بدون کمترین خطا انجام شوند. مثلا یک حراج، نمی تواند حتی ذره ای خطا کند. یا کسی که در برج مراقبت فرودگاه مسئول کنترل ترافیک هوایی فرودگاه است، نباید حتی ذره ای خطا کند و… و شاید کوچکترین خطا، منجر به فاجعه ای بزرگ شود، اما آیا همه مشاغل اینگونه اند؟
اصلا منظورم این نیست که ما نباید عالی باشیم و یا اینکه ما می توانیم در مشاغلمان خطا و یا اشتباه کنیم! نه! اما موضوع این است که نباید از خطا کردن بترسیم. البته که باید تلاش کنیم که هر کاری که انجام می دهیم را عالی انجام دهیم، اما نباید از آن بترسیم، چون ممکن است خطا کنیم!! باید تلاش کنیم که عملکرد قابل قبولی داشته باشیم و نیز تلاش کنیم بر میزان قابل قبول بودن آن بیفزاییم و به سمت عالی بودن حرکت کنیم. این رویکرد به ما جرأت آزمودن و ریسک می دهد و با ریسک و جرأت ورزی در این زمینه ما رشد می کنیم و به سمت عالی بودن حرکت می کنیم.
مطالعه و تحقیق درباره موضوعات مختلف در حوزه کسب و کار، اعم از بازاریابی، پاسخگویی به مشتری، ارتباط موفق و موثر، رسیدگی به شکایات مشتری، فروش و… خیلی خوب است و قطعا بر رشد ما تاثیر دارد، اما مهمتر از مطالعه و تحقیق، انجام آن کار و تجربه کردن آن است. ما باید تجربه خویش را تجربه کنیم و در این راه جرأت و جسارت انجام کار به روش های دیگر، خلاقیت، آزمون و خطا و… را داشته باشیم. این مصرع زیبا و پرمغز سعدی شیرازی را با خود تکرار کنیم که:
به عمل کار برآید، به سخندانی نیست!
قطعا انسان های موفق، انسان هایی هستند که ریسک می کنند و به یک روش عادت نمی کنند. پس به قول یکی از دوستانم؛ باید به دل کار زد! و اتفاقا اگر از کاری و از موضوعی کمی هم هراس داریم، راهش این است که خود را در آن قرار دهیم و یک بار در جریان آن قرار بگیریم و آن را تجربه کنیم، آنگاه می توانیم بهتر و منطقی تر به آن فکر کنیم و اگر هم موفق نباشیم، می توانیم به دلایل موفق نبودنمان فکر کنیم و آن ها را برطرف کنیم. یادمان باشد که توجه به اشتباهات مانند به وجود آوردن احساسات غیرمفیدی مانند ترس است.
این موضوع فقط درباره خودمان نیست. ما همین دیدگاه را باید درباره دیگران هم داشته باشیم. خانواده مان و به خصوص کودکان، تا کاری و فعالیتی را تجربه نکنند، آن را فرا نخواهند گرفت. در محیط کار و شرکت و… هم به همین ترتیب است. به عنوان مدیر و رئیس، حتما باید این امکان و فضا را برای همکاران و کارکنانمان فراهم کنیم که تجربه کنند و بیاموزند و یادمان باشد که بهترین نوع آموزش و یادگیری، آموزش و یادگیری از طریق انجام دادن است.
حالا ! اگر در انجام کاری اشتباه کردیم، چه؟ اولین گام این است که خود را سرزنش نکنیم و سعی کنیم درست فکر کنیم. یادمان باشد، آنچه می گویم به این معنا نیست که ما می توانیم و اجازه داریم که همیشه اشتباه کنیم! نه! به این معناست که اشتباه می تواند پلی باشد به سوی بهتر شدن و باید از تجربه ای که در انجام اشتباه آن کسب کرده ایم، بهره مند شویم و روز به روز بهتر و بهتر شویم. پس باید با رویکرد مثبت و یا مثبت گرایی و تمرکز بر روی کار و شیوه خودمان در انجام آن، به جبران اشتباهات فکر کنیم و بکوشیم که نتایج بهتری به دست آوریم. این یعنی «تاب آوری»!
پس برای اینکه تاب آور باقی بمانیم، شروع فعالیت ها و آموختن مهارت های جدید بسیار مهم است. پس نباید منتظر شویم و هیچ کاری نکنیم تا به کمال برسیم، چون در این صورت نه تنها هیچ وقت به کمال نمی رسیم، بلکه به نزدیکی های کمال هم نمی رسیم.
پس اگر در طول مسیر مرتکب اشتباهی شدید، اشکالی ندارد؛ اینکه شما چگونه با این اشتباهات روبرو می شوید، همگی بخشی از یادگیری و جزء مهمی از حفظ تاب آوری شما هستند.
• # نه ـ به ـ کمال ـ گرایی
من یک آدم کمال گرا هستم! یعنی همیشه این ویژگی را در درون خودم داشته ام و جالب اینکه تا مدتی، حتی فکر می کردم که این یک ویژگی خوب و مثبت است و اصلا چقدر خوب است که من کمال گرا هستم و با افتخار و خودشیفتگی تمام، این ویژگی خودم را به همگان اعلام می کردم! اما واقعیت این است که همین ویژگی، باعث بسیاری از عقب ماندگی های من و از دست دادن فرصت ها و… برای من شده است.
من بیان خوبی دارم، در برخی موضوعات مطالعات خوبی دارم، توان اجرایی خوبی دارم، در برنامه ریزی و پیگیری توانمندم و… اما هر بار که موقعیت ها، کارها و پروژه هایی به من پیشنهاد می شد، پس از چند دقیقه کوتاه فکر کردن، آن را رد می کردم! چرا؟ چون با خودم فکر می کردم که من که در این کار عالی نیستم! شاید بلد نباشم! شاید بخشی از آن را نتوانم انجام دهم! شاید دیگرانی باشند که از من بهتر هستند، شاید نتوانم بهترین عملکرد را داشته باشم و… و به این ترتیب خیلی از فرصت ها را از دست دادم و به خیلی از موقعیت هایی که می توانستم برسم نرسیدم. اما کم کم فهمیدم که این رویه اشتباه است و همین رویکرد باعث می شود که حتی میزان یادگیری و مهارتم رشد مناسبی نداشته باشد! چون دانسته ها و توانایی هایم را « تجربه» نکرده ام.
امروز می خواهم یه نکته دیگر به این حرفم اضافه کنم که گاهی کمال گرایی یک ساز و کار انحرافی ذهنی و روانی است برای پاک کردن صورت مساله و برای فرار از مواجه شدن با موقعیت دشوار!!! و این یعنی عدم تاب آوری!! یعنی کمال گرایی بازی ذهن من است که به دلیل ترس از شکست! و ناشناخته بودن موقعیتی که با آن مواجه شده ام و از همه مهم تر، عدم تاب آوری خود را پشت ویژگی و مفهوم کمال گرایی پنهان می کند و به این بهانه از آن موقعیت اجتناب می کند و یا آن را رد می کند و بدینوسیله، صورت مساله را پاک می کند و از آن فرار می کند.
از من به عنوان یک کمال گرایی که از این ویژگی نه تنها خیری ندیده ام، بلکه زیان های زیادی هم کرده ام، بپذیرید که کمال گرایی واقعا خسته کننده و طاقت فرساست و در دراز مدت باعث فرسایش روحی و روانی، رکود و حتی موجب افسردگی می شود!! بهتر است آگاهانه مراقب این بازی های ذهنمان باشیم تا در دام کمال گرایی نیفتیم! بهترین راه این است که تمایلات غیرضروری خود را برای کمال گرایی نادیده بگیریم. ساده ترین راه که « روش آزمون و خطا» می باشد، به مراتب بهتر است از اینکه همیشه در دام کمال گرایی گرفتار باشیم. زیرا می توانیم از نتایج به دست آمده بیاموزیم و نیز واهمه و ترس خطا و اشتباه را کاهش داده و جرأت ورزی را در خود افزایش دهیم و این یعنی خود را تاب آور کنیم. یعنی توانایی و مهارت برگشت به حالت اولیه پس از روبرو شدن با مشکلات، خطا، شکست و … را در خود ایجاد و تقویت کنیم.
اگر مواقعی که مرتکب اشتباهی می شویم، نسبت به قبل با رحمی کمتری نسبت به خود رفتار کنیم، سریع تر بهبود پیدا می کنیم و انرژی بیشتری را صرف بازگشت به فعالیت در وضعیت بهتری می کنیم. این همان «تاب آوری فعال» یا «تاب آوری حین عمل» است. پس، پویش « # نه ـ به ـ کمال ـ گرایی » را در خود آغاز کنید و به این ترتیب، از ترس های غیرضروری که مانع پیشرفت و حرکت شما می شوند دوری کنید و با تمرکز و اطمینان علم، مهارت، توان و از همه مهمتر « توان یادگیری» خود و «آموختن از اشتباهات» را فعال کرده و به پویش « # من ـ هستم ـ پس ـ تجربه ـ می کنم» بپیوندید و به دل کار بزنید. در هر صورت شما برنده اید. یا موفق می شوید و در غیر این صورت هم می آموزید و خود را قوی تر می کنید.
• چالش ها می آیند
ما در هر دوره از زندگی با چالش های مختلفی مواجه بوده ایم و گاهی هم با چندین چالش که انگار به ما حمله می کنند. مشکلات، مسائل، محدودیت ها، کمبودها، فشارها، سختی ها، شکست ها و… همه و همه برای ما چالش های فراهم آورده اند و ما را در برابر آنها قرار داده اند. این چالش ها علیرغم اینکه محدود کننده و مانع به شمار می آیند، می توانند در دل خود عامل رشد و ترقی باشند و ما را قوی تر و محکم تر کنند، اگر رویکردمان مثبت گرا باشد و در مسیر تاب آوری قدم برداریم. چالش ها اجتناب ناپذیرند و گویی آنها به سوی ما می آیند و به ما حمله می کنند، و این ماییم که باید بیاموزیم که چگونه و به چه ترتیب با آنها مواجه شویم و پس از عبور از آنها، چه موفق و چه ناموفق، چگونه عمل کنیم.
زمانی که با چالشی روبرو می شویم، چه می کنیم؟ به جنگ با آن چالش می رویم؟ یا از رویارویی با آن فرار می کنیم؟ کدام راه بهتر به نظر می رسد؟ پاشنه ها را بالا کشیده و به او حمله کنیم؟ یا برای خود دردسر و مشکل بیشتری درست کنیم و کنار بایستیم تا بگذرد؟ اصولا این که کدام واکنش را انجام دهیم تا حد زیادی دست خودمان نیست و غیرارادی و بر اساس میزان تکاملمان واکنشی نشان می دهیم و در هر صورت مکانیزم غریزه بقا فعال شده است و ما را یا به جنگ می فرستد و یا به فرار ترغیب می کند.
در این بین دو رفتار دیگر نیز وجود دارد که حاصل همین مکانیزم غریزی بقاست. نخست؛ یخ زدن و یا پنهان شدن و دیگری تحرک و اوج عملکرد.
در حالت نخست، در رویارو شدن با یک چالش، هیچ حرکتی نخواهیم کرد و حتی تا حد امکان کنار می ایستیم و یا مخفی می شویم. مانند آهویی که گاهی خود را پنهان می کند و گاهی نیز ثابت و بی حرکت در جای خود می ایستد و حرکتی نمی کند تا خطر رفع شود. ما گاهی ساکت می شویم و گاهی حتی در موضع مظلوم و یا افسرده فرو می رویم و به بیان دقیق تر « افسردگی کردن» را انتخاب می کنیم. به بیان روان شناسان این واکنش ها هم حاصل مکانیسم دفاعی روانی ماست، وقتی که حس می کنیم کاری از دستمان بر نمی آید و یا زورمان نمی رسد!
در حالت دوم، یعنی تحرک، در مقابل چالش، فعال تر شده و بیشتر تحرک می کنیم و سعی می کنیم از منابع موجود بیشتر و بهتر استفاده کنیم. تحرک در این حالت، واکنشی طبیعی به حساب می آید که وقتی ما از نظر تاب آوری در شرایط خوبی هستیم از آن استفاده می کنیم.
در بین این دو واکنشی که گفته شد، واکنش دوم بهتر است. اگر بتوانیم تحرک داشته باشیم و خود را در میانه میدان نگه داریم و سعی کنیم ابتکار عمل را در دست داشته باشیم، قطعا عملکرد بهتر و بهتری خواهیم داشت، میزان اشتباهات به مرور کمتر می شود و تجربه زیسته مناسبی خواهیم داشت و در نهایت تاب آوری بیشتری را تجربه خواهیم کرد. در اینجا بر اساس شرایطی که پیش می آید، و اینکه میزان و درجه چالشی که با آن مواجه هستیم و نیز میزان و درجه ای از پشتیبانی که برای ما وجود دارد، ممکن است حالات متفاوتی برایمان پیش آید. اگر درجه چالش و درجه پشتیبانی تقریبا با هم تطابق دارند، ما در حالتی قرار می گیریم که اوج عملکرد ما را خواهد داشت و به آن جاری شدن یا غرقگی می گوییم. هم چالش و هیجان و ماجراجویی را تجربه می کنیم و هم رشد و ارتقا و لذت را می چشیم و می توانیم انتظار پیشرفت و موفقیت داشته باشیم.
اما اگر درجه چالش کم باشد، یعنی چالش آسانی را پیش رو داشته باشیم، دچار شرایطی کسالت بار و خسته کننده خواهیم بود. مانند کارهای تکراری و یکنواخت! و اگر در نقطه مقابل آن از منابع و پشتیبانی کمی برخوردار باشیم و در ضمن چالش پیش رویمان درجه بالایی داشته باشد، احتمال شکست زیاد می شود و در نتیجه فشار، اضطراب و استرس زیادی را تحمل خواهیم کرد.
پس باید سعی کنیم همواره در شرایط متعادل قرار داشته باشیم و سعی کنیم منابع، توان و انرژی خود را هماهنگ کنیم و تاب آورانه عمل کنیم. باید خود را به پیشرفت و رشد متعهد بدانیم و بخواهیم که در هر صورت رشد کنیم و تاب آوری را به عنوان یک اصل مهم ذهنی، روحی و روانی در خودمان نهادینه کنیم و یا مدیریت انرژی های درونی و روحی، و حذف عوامل کاهنده و تقویت عوامل پیش برنده سعی کنیم بر میزان تاب آوری خود بیافزاییم و در هر یک از حالت هایی که پیش خواهد آمد، رویارویی مناسبی داشته باشیم.
• تیم های تاب آور؛ تاب آوری تیمی
ما به عنوان کارشناسان، مدیران و یا روسای شرکت ها، همواره در سازمان ها زندگی کرده و حضور داریم. بسیاری از ما عضو تیم هایی هستیم و یا تیم هایی را مدیریت می کنیم و همواره اثربخش بودن تیم ها برایمان مهم است. نقش تیم ها در سازمان ها و کسب و کار واضح است و تیم های موفق و اثربخش ویژگی هایی دارند از قبیل انگیزه ها یا اهداف مشترک، وظایف تعریف شده و مشخص و مهارتها و نیز ارتباطات واضح و تعریف شده.
ما به عنوان عضو تیم و یا مدیر و رهبر تیم، برای اینکه بتوانیم عملکرد تیم را افزایش دهیم، باید بتوانیم قابلیت تیم را در مواجهه با شرایط گوناگون افزایش دهیم. تیم ها نیز تمایل به بقا دارند و در این راستا می توان به تیم ها و یا سازمان ها نگاهی اندام واره داشت که هر کدام از اعضا می کوشد در هماهنگی با سایرین، در راستای بقا، به صورت سودمند عمل کنند و اگر عضوی سودمندی و کارکرد خود را از دست دهد، یا تیم را در معرض خطر و ضعف قرار می دهد و یا خود از تیم حذف می شود.
درست مانند یک بازیکن از یک تیم فوتبال! پس باید بتوانیم در فرهنگ تیم و یا سازمانمان، تاب آوری را جای داده و همانگونه که در شماره های قبلی درباره سازمان های تاب آور گفته شد، می توانیم دربار تیم ها نیز بگوییم که: افراد تاب آور، تیم های تاب آور را می سازند و تیم های تاب آور، افراد تاب آور را. شاید بتوان گفت مهمترین چیز در ایجاد تاب آوری در تیم، مشخص کردن و بیان اهمیت هر کدام از اعضای تیم در عملکرد کلی تیم است. این کار انسجام تیم را افزایش داده و افراد به واسطه تاکید بر حضورشان در تیم، قوت قلب و توان می گیرند. همواره « با هم بودن» نیرو بخش و مایه دلگرمی است.
نکته مهم دیگر در کار تیمی، جو تیم است و این ما هستیم که باید محیطی ایجاد کنیم که فضای لازم برای تاب آوری را داشته باشد. درک، پذیرش، اطمینان و اعتماد تیم به اینکه ما می توانیم در هر حالتی خود را حفظ کرده، بهترین عملکرد ممکن را داشته باشیم و پس از هر نوسانی به حالت اولیه بازگردیم و خود را در کنار هم پیدا کنیم. تولید و بازتولید این جو، تاب آوری را از طریق ایجاد فرهنگ همکاری و تشریک مساعی در تیم تولید و بازتولید می کند و هم افزایی تیم را بیشتر و بیشتر می کند؛ چه در حرکت رو به جلو، چه در مواجهه با بحران ها و چالش ها و نیز در تاب آوری.
تیم ها نیز مانند هر یک ما هستند. روح دارند، فکر دارند، انگیزه و هدف برایشان مهم است، می توانند بهترین عملکرد یا بدترین عملکرد را داشته باشند، تحت فشار و استرس قرار می گیرند، پریشان می شوند، شکست می خورند و یا می درخشند و نیز خاطراتی دارند اعم از خوب و بد! همانگونه که در تاب آوری فردی گفته شد با خودتان یا دوستتان به مرور شکست ها نپردازید و موفقیت ها و عملکردهای خوبتان را مرور کنید، در تیم نیز وقتی در جلسات تیمی قرار داریم، بهتر است به جای صحبت کردن در مورد مشکلاتی که به وجود آمده است در مورد چیزهایی که به خوبی پیش می روند صحبت کنیم.
ضمنا، به جای تمرکز بر نقاط ضعف و بازدارنده ها، به نقاط قوت، توانمندی ها و عوامل پیش برنده تمرکز کنیم و در مورد آنها صحبت کنیم. از همه اعضای تیممان بخواهیم تجربه ها و دریافت های موثر و موفقشان را به اشتراک بگذارند و ما آنها را تشویق و تایید کنیم.
از هر روشی برای توسعه تیم های تاب آور باید بهره برد. در کار تیمی بهتر است از دستور دادن بپرهیزیم و سعی کنیم ارتباطات درون گروهی را بهبود ببخشیم، و به جای دادن دستورالعمل و راهکار، داستان هایی در مورد پیشرفت و ارتقا تعریف کنیم و اجازه دهیم نکته های نهفته در داستان را دریابند و اینگونه خودشان به نتیجه ای که باید برسند، برسند.
بارها گفته ایم که تمرکز بر موفقیت ها بسیار مهم است. اینکار برای ایجاد تیمی پرتوان و افزایش انرژی و مثبت اندیشی در آن اهمیت دارد. برای این کار می توان از « تخته موفقیت » استفاده کرد که اعضای تیم می توانند کارهایی که دیگران انجام داده اند و تحت تاثیر آن قرار گرفته و خوشحال شده اند را ثبت کنند. این کار شاید کمی بی مزه و یا بی معنی و شاید لوس! به نظر برسد، اما قبلا امتحان خود را پس داده است.
گرچه ابتدا افراد تیم تمایل چندانی به این کار نداشتند، اما وقتی کم کم نوشته هایی روی آن نقش بست و یکی از اعضا، کار دیگری را اینگونه تحسین کرد و از او تعریف کرد، فرد تحسین و تعریف شده بسیار خوشحال و خرسند شد و همین احساس خوب، انگیزه لازم برای اینکه او نیز در مورد دیگران چیزی بنویسد را ایجاد کرد و بدین ترتیب بعد از مدتی تخته پر شد از نکات مثبت و عملکردهای تحسین شده و درخشان.
در گفتگوهای درون تیمی، خیلی وقت ها اعضای درباره مشکلات، عملکردهای اشتباه، علت آنها و… صحبت می کنند. شاید این صحبت ها تا حدی اجتناب ناپذیر باشند، اما آنچه مهم است این است که ما بپرسیم که آنها در عوض چه چیزی می خواهند؟ یعنی توجه خودمان و تیم را از مشکل به « نتیجه دلخواه » تبدیل کنیم. بدین ترتیب و با این کار، ضمن ایجاد حس مشترک به سوی خواسته، هم افزایی ذهنی و روانی نیز برای رسیدن به خواسته و هدف مشترک ایجاد می شود.
جامعه شناسان می گویند، که انسجام اجتماعی در نتیجه عضویت موفق افراد در گروه های اجتماعی ایجاد می شود و انسجام اجتماعی باعث تقویت پایه های جامعه و نیز استحکام آن است. در اینجا از این آموزه استفاده می کنیم و می گوییم که هر چه ارتباطات اعضای تیم بیشتر باشد، بیشتر احساس خوب « عضو تیم بودن » را خواهند داشت و حس تعلق بیشتری شکل می گیرد، چه انها به تیم و چه تیم به آنها و این به افزایش تاب آوری اعضا و نیز تاب آوری تیم کمک خواهد کرد.
معاشرت و ارتباطات خوب، خوش و سازنده با اعضای تیم، تاب آوری را ایجاد و تقویت می کند. پس باید بکوشیم در سازمان و در تیم ها افراد اوقات خوش و خوبی با هم داشته باشند و عنصر خوشی و شادی را به محیط کارمان وارد کنیم. این شاد و خوش بودن، توان درونی و روحی افراد، سازمان ها و تیم ها و در نهایت تاب آوری آنها را افزایش می دهد.
برای مطالعه بیشتر و بهتر درباره تاب آوری می توانید کتاب راهنمای تاب آوری ؛ نوشته جنین والدمن و پاول زد جکسون و ترجمه دکتر فرشید عبدی که توسط «مرکز دانش مدیریت ارتباط با مشتری (مُدام)» منتشر شده است را مطالعه کنید.
اگر فعلا فرصت مطالعه این مقاله را ندارید می توانید فایل PDF آن را برای مطالعه در زمان دیگری دانلود کنید.
این مقالات را هم حتما بخوانید:
تاب آوری- بخش اول: تاب آوری؛ لازمه زندگی امروز
وقتی برای اولین بار ترجمه کتاب تاب آوری را که قرار بود آن را ویرایش...
آذر
تاب آوری- بخش دوم: افراد تاب آور؛ سازمان های تاب آور
امروزه زندگی همه ما و به خصوص کسب و کارهایمان دوره ای سخت و جانکاه...
دی
تاب آوری – بخش سوم: ما و تاب آوری
برای آنکه بتوانیم مهارتی هایی مانند تاب آوری را در خودمان ایجاد کنیم و یا...
دی